مطالعات جغرافيايي مناطق خشك سال دوم شماره پنجم پاييز 1316 تأييد نهايي: 16/2/12 دريافت مقاله : 16/3/8 صص -98 01 سيد جواد خاتمي عضو هيأت علمي گروه فقه وحقوا دانشگاه حکيم سبزواری سيده سميه خاتمي عضو هيأت علمي گروه معارا دانشگاه حکيم سبزواری چکيده با توجه به پيشرفت علوم مختلف در بين مسلمانان و نياز ما به دانستن علومي كه بتواند قرآن را هرچه بيشتر در تمام جوانه زندگي كار بردی كند الزم است توجه خاصي به رشتههای مختلف قرآني و گسترش آنها در خارج صورت گيرد كه از جمله آنها ميتوان علم جغرافيا را نام برد كه در قرآن ارتبام بسيار زيادی با اين علم مشاهده ميشود و از آن طرير ميتوان پيامهای فراواني را گرفت اين مقاله بيانگر گوشهای از اين ارتبام عمير ميباشد و نگاهي دارد به منطقهای بينظير در طول تاريخ به نام»احقاا«كه پس از بررسي موقعيت جغرافيايي و ذكر خنوصيات مردمي كه در آن زندگي ميكردهاند به بيان اهميت موقعيت جغرافيايي اين منطقه در قرآن پرداخته و پيامهای آن را منتقل مي نمايد ازاين جهت پس از بيان نظرات مطری شده بيان ميدارد كه نظر صحيحتر آن است كه نام احقاا )به معني ماسه زار و ريگزار( بعد از وقوع اتفاقاتي بر اين سرزمين نهاده شده است و بعد از نزول عااب مورد توج ه قرار گرفت هر چند ممکن است قبل از اين واقعه نيز تپههای شني در آنجا موجود بوده و اين امر وقوع عااب از طرير ماسه و شن را برای ما منطقيتر جلوه ميدهد نکته قابل توجه آن است كه سرزمين احقاا از استعدادهای طبيعي و مواهه خدادادی زيادی برخوردار بوده كه حضرميها و قوم عاد در آنجا ساكن بودهاند كه بدليل شر آوردن و استکبار ورزيدن و نافرماني پيامبر خدا گرفتار عااب الهي گشتند كه بقايای اجساد آنها در عمر دوازده متری تپههای ماسهای آن سرزمين در دوران امامت امام كاظم )عليه السالم( و نيز در اواخر قرن بيستم كشف گرديده است با اين بيان روشن ميگردد كه خداوند نام احقاا را برای ما انسانها بيان ميدارد تا ما را به ياد صحرای كوير و شنزاری بيندازد و اين سؤال برای ما ايجاد شود كه مگر اين سرزمين چگونه بوده است كه خداوند از آن با نام احقاا نام برده اين مقاله در پي تشريح اهميت هرچه بيشتر اين منطقه و پيامهای قرآني آن ميباشد اميد است كه با ارائه آن گوشهای از زحمات جغرافيدانان مسلمان دورههای مختلف بيان شده و از آنها تقدير شود واژگان كليدي قرآن )پيام الهي( جغرافيا سرزمين احقاا ارم Email: Somaye.khatami@yahoo.com نويسنده مسئول مکاتبات:
11 1- مقدمه جغرافيا كه به معني تشريح دقير و علمي وضع زمين است )دهخدا ج 1333 1 ص 3318( همزمان با رشد و گسترش دين اسالم و نزول وحي به سه دليل )سفرهای علمي و تبليغي كسه علم و دانش امور سياسي كشورداری( بين مسلمانان شکل گرفته و از قرن چهارم هجری به بعد در ميان ملل اسالمي به سر حد كمال نزديک ميشود كه از جمله جغرافيدانان مسلمان ميتوان ابواسحاا فارسي استخری ابوزيد بلخي را ياد كرد )دهخدا ص 3381( اين علم در مدت زمان اندكي بين مسلمانان چنان پيشرفت كرد كه گروهي از دانشمندان برجسته و الير اروپايي با آنجام پژوهشهای پر مشقت و فراوان در مآخا علوم نوين شواهد غير قابل انکاری از انتقال انديشههای علمي اسالمي به اقوام اروپايي را ارائه دادهاند )احمد نقيس 1313 ص 128( از طرفي در قرآن آياتي آمده است كه ما را به تفکر و تدب ر در تمام علوم فرا ميخواند و هدا از آموختن علم را رسيدن به حر و يقين ميداند چنانكه عالمه طباطبايي در اين باره ميفرمايد:»تمام آياتي كه به تفکر در علوم طبيعي فرا ميخواند مثل تفکر در آيات آفرينش زمين و درياها و كوهها و نيز گياهان و نيز اسرار و رموزی كه در ساختمان وجودش نهفته و نيز تعلم علوم طبيعي و رياضي و فلسفي و فنون ادبي به اين شرم فرا ميخواند كه به حر فراگيرند و جهان بيني حقيقي را كه سر لوحه آن خداشناسي است در برداشته باشند وگرنه علمي كه انسان را سرگرم خويش كند در قرآن با جهل برابر است«)عالمه طباطبايي 1311 ص 88( بنابراين الزم است ارتبام بين جغرافيا و قرآن بيش از بيش روشن شود كه يکي از شاخههای ارتبام آن بررسي اماكن و موقعيت شهرها و مناطقي است كه در قرآن تشريح گرديده است حدود صد مکان در قرآن آمده است كه با نگاهي گارا به آنها اين سوال به ذهن ميآيد كه چرا خداوند در قرآن نام اين اماكن را ذكر كرده و گاهي در سورههای مختلف به ذكر شرايط و ويژگيهای آنها اشاره نموده است از بررسي آنها اين مطاله به دست ميآيد كه وضعيت جغرافيايي و مکان زندگي اين افراد خود گويای مطاله و نکات فراواني است كه با دقت در آنها ميتوان به نتايا جاله توجهي دست يافت خداوند در قرآن ميفرمايد:»و ا ن م ن ش يء اال ع ن د نا خ ز ائ ن ه و ما ن ن ز ل ه ا ال ب ق د ر م عل وم «)حجر 21( و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينههای آن در نزد ماست و ما آن را جز به اندازهای معين فرو نميفرستيم يعني اگر در جايي نامي از آفرينش آسمان و زمين نزول باران حركت ابرها و سرگاشت پيامبران و موقعيت مکاني آنها و حوادثي كه در آن اتفاا ميافتد ميآورد ميتوان از هر جمله و كلمهای كه بيان ميكند به نتايا و مطاله ارزندهای دست يافت در اين مقاله ما به بررسي سرزمين احقاا ميپردازيم واقوامي در آن زندگي ميكردهاند كه طبر نظر قرآن و اسناد تاريخي دارای تمدن و فرهنگي بي مانند بودهاند ما بر آنيم با شری وقايع مختلفي كه در آنجا اتفاا افتاده و با تشريح موقعيت آن علت ذكر نام آن مکان وعللي كه منجر به وقوع حوادثي در اين منطقه گرديده است را برای خوانندگان محترم ذكر نماييم 8- پيشينه و روششناسي تحقيق هنگامي كه به بررسي اين موضوع دركتابهای مختلف ميپردازيم متوجه ميشويم كه هر كدام از منظری به اين بحث نگريستهاند در كتابهای جغرافيايي صرفا به بيان حدود اين منطقه در نقشه جغرافيايي پرداختهاند در كتابهای تاريخي و قنص االنبياء بيشترين نگرش روی اعمال مردماني است كه در آن مکان ميزيستهاند و حوادثي كه بواسطه آنها در آن برهه از تاريخ رقم خورده است و در كتابهای تفسيری به شری و تفسير آيات مربوم به اين قضيه همراه با ضوابط تفسيری آن پرداخته شده است بنابراين با بررسي گارا در اين كتابها متوجه ميشويم كه اشارهای كوتاه راجع
11 مطالعات جغرافيايي مناطق خشك سال دوم شماره پنجم پاييز 1316 به مکان زندگي اين قوم و ويژگيهای آنها به فراخور موضوع آن كتاب مطری گرديده است اما مطلبي كه بتواند اهميت ذكر اين مکان را هرچه بيشتر تبيين كند بيان نشده است با توجه به مطالبي كه ذكر شد اين مقاله در سه بخش ارائه ميگردد الف- ب- جغرافيای احقاا برای روشن شدن مکان و موقعيت جغرافيايي اين منطقه بر طبر اسناد معتبر تا تنوير روشني از مکان زندگي اين قوم ارائه گرددكه در واقع اين بخش مقدمهای برای تشريح بخش سوم ميباشد بررسي سرگاشت ساكنين سرزمين احقاا كه بيان ميكند در اين سرزمين چه افرادی و چگونه زندگي ميكردهاند كه منجر به وقوع اتفاقاتي بسيار عجيه در اين ناحيه گرديده است نتيجه اين بخش تاثير مستقيمي در روشن شدن اهميت اين منطقه دارد بخ ج- علت ذكر نام احقاا در قرآن قبل از پرداختن به تشريح اهميت اين منطقه الزم است روشن نماييم كه نام احقاا درچه زماني بر اين سرزمين نهاده شد به همين دليل بحث در دو قسمت ادامه پيدا ميكند و امروز است. نخست( اين بخ مربوط به يافتههاي باستانشناسي و آيات قرآن راجع به وضعيت اين منطقه در گذشته بخ دوم( مربوط به حل تناقضي است كه بر اثر ترسيم موقعيت اين منطقه به دو شکل به وجود آمده و ما پس از بيان نظرات مختلف نتيجه نهايي را به كمك قرآن بيان خواهيم كرد. با انجام اين پژوهش اميد است افقي نو برای حركت و پيدايش فکرهای بديع ديگری در اين زمينه برای پويندگان حر و حقيقت باز گردد و گوشهای از رابطهی بين علم جغرافيا و قرآن تشريح شود 3- جغرافياي احقاف واژه احقاا از ريشهی»حقف«به معنای برآمدگي و انحناست )الفراهيدی 1818 ج 3 ص 11( كه تپههای محدب ماسه از كاربرهای مشهور آن به شمار ميرود )النحاس 1818 ج 1 ص 812 ( و به صورت جمع به مجموعه تپههای شني در بيابانهای كويری اطالا شده كه برای ديگر گونههای برآمدگي زمين به كار نميرود )طبری 1811 ج 13 ص 32-21( قرآن فقط يک بار اين واژه را در آيه 21 سوره احقاا به صورت محل سکونت قوم عاد و پيامبرشان هود )عليهالسالم( به كار برده و سورهی ماكور به همين مناسبت به اين نام شهرت يافته است )عبدالباقي 1818 ص 231( البته ماجرای قوم عاد در 13 سوره ديگر نيز بازگو شده كه از خالل آن به برخي نکات دربارهی محل سکونت اين قوم دست مييابيم با اين حال محل دقير اين منطقه در قرآن تعيين نشده و وجود بيابانهای شني فراوان در مناطر گوناگون جزيرة العرب نيز بيشتر بر اين ابهام افزوده است در تورات و تواريخ جزيره العرب نيز به طور صريح از عاد و احقاا يادی به ميان نيامده است جز آنكه در آثار اقليم نگاران يوناني از قوم oadite در شمال غربي جزيرة العرب ياد شده است كه احتمال تطبير آن بر قوم عاد از سوی برخي از پژوهشگران مطری شده است )المفنل ج 1 ص 311-311( با اين همه دست نخورده ماندن مناطر بسياری از جزيرة العرب در اثر وضعيت سخت آب و هوايي اميد به يافتن آثاری از سرزمين عاد را از ميان نبرده است بنابر گزارش قرآن سرزمين اين قوم در جزيرة العرب يا منطقهای نزديک به آن قرار داشته است»و ل ق د أ ه ل ک نا ما ح و ل ک م م ن ال ق رى و ص ر ف ن ا ال آيات ل ع ل ه م ي ر ج ع ون و هر آينه شهرهای پيرامون شما را هال كرديم«)احقاا 23( تعبيراتي نظير اين در آياتي ديگر )ابراهيم 8 حا 22( وجود دارد كه احتماال نشاندهندهی نزديکي اين منطقه به جزيرة العرب است
12 پارهای از گزارشهای برخي مورخان اسالمي نيز حکايت از آن ميكند كه محل سکونت قوم عاد به طور كامل نزد عرب شناخته شده بود و در مسير گارگاههای آنان قرار داشته است )ابنكثير 1812 ج 3 ص 828 و المفنل ج 1 ص 313-311( اقليم نگاران مسلمان )مقدسي 1311 ج 1 ص 11-38 و ابن بطوطه 1813 ج 1 ص 311( و مفسران قرآن )طبری 1811 ج 13 ص 32 طوسي 1818 ج 8 ص 21 طبرسي 1811 ج 8 ص 131( در شناسايي محل سکونت قوم عاد با تکيه بر مفهوم واژه احقاا و گزارشهای شبه تاريخي و روايي بيش تر مناطقي ميان عمان و يمن و عربستان در جنوب ربع الخالي را ذكر كردهاند در كتاب اعالم القرآن آمده است:»مسکن قوم عاد را قرآن مجيد»احقاا«تعيين كرده است كه مراد از احقاا فاصلهی ميان»عمان و حضر موت«است«)خزائلي 1311 ص 88-81( در كتاب تاريخ االنبياء از آدم تا خاتم آمده است: قوم عاد در اراضي احقاا در شمال حضرموت ساكن بودهاندكه به شمال»ربع الخالي«و شرا عمآنكه اكنون»رمال«است متنل ميباشد )عماد زاده 1331 ص 283( از آيات قرآن بر ميآيد: قوم عاد در جايي زندگي ميكردند كه آب فراوان و درختان جاله داشته است ( شعراء 121-138( با توجه به اين آيات ميتوان بعضي از احتماالتي كه راجع به سرزمين احقاا در موقعيتهای مختلف شده است را رد كرد چرا كه بعضي ميگويند: احقاا در قله جزيره عربستان ميان»نجد و احساءخ ضر موت و عمان«است ولي با تناسه معنای لغوی»احقاا«و اينكه سرزمين آنها در عين منون نبودن از شن روان دارای آب و درخت بوده قول كساني كه ميگويند اين منطقه در جنوب عربستان و نزديکي سرزمين يمن بوده است صحيحتر به نظر ميرسد )ناصر مکارم 1331 ج 21 ص 318( شاهد بر اين مطله اكتشافاتي است كه اروپاييان در همين اراضي داشتهاند و معادن و جواهرات و اموال و اثاثيه فراواني از زير زمين يافتهاند و از آنها پي بردهاند كه مربوم به سرزمين عاد است در يکي از اين حفرها در آثار ظروفي از مرر پيدا شد كه با خط ميخي بر آن نوشته شده و از زمان عاد است )عماد زاده 1331 ص 283(»حضرموت«شکل )1( موقعيت جغرافيايي سرزمين احقاا
13 مطالعات جغرافيايي مناطق خشك سال دوم شماره پنجم پاييز 1316 4- سرگذشت ساكنين سرزمين احقاف شکل )2( موقعيت دقيرتر اين منطقه در جنوب يمن چهار قوم زندگي ميكردهاند حضرميها سبائيها ميناييها خطاييها اينها در قلمروهای نزديک به همديگر به حکومت رسيدند دكتر ميکائيل رحمآنكه در دانشگاه اوهايو به تحقير مشغول است معتقد است كه قوم عاد اجداد و اسالا حضرميها هستند كه در حدود 111 سال قبل از ميالد مسيح )عليهالسالم( ميزيستهاند اين مردم برای دوراني بسيار طوالني در جنوب يمن به قدرت رسيدند و كال در سال 281 مسيحي در انتهای دوران طوالني انحطام خود نابود شدند نام حضرمي به صورت غير مستقيم حاكي از آن است كه آنها از اخالا قوم عاد ميباشند عاملي كه اين فکر را تقويت ميكند كه حضرميها ادامه قوم عاد ند ثروت آنها است يونانيها حضرميها را»ثروتمندترين نژاد در دنيا«تعريف كردهاند آنچه در حفاریهای آنجام شده در»شبواه«مركز حضرميها به دست آمده بسيار جاله است در اين حفاریها كه از سال 1831 ميالدی شروع شد برای باستانشناسان بسيار مشکل بود كه به بقايای شهری مدفون از تپههای ماسهای دسترسي يابند شهری با حنار از زير تودههای ماسه بيرون آمد كه از ديگر شهرهای باستاني منطقه يمن وسيعتر و كاخ و قنرش ساختماني عالي و با شکوه بود مشخنهی جالبي كه اين بناها داشتند ستونهای استادانه ساخته شده آنها بود اين ستونها كامال منحنر به فرد بودند در حالي كه در مکانهای ديگری كه تا آن موقع پيدا شده بودند ستونها با مقطع مربع بودند )هارون يحيي - 11 :1311 )18
18 شکل )3( دژ اطراا شهركه در زير ماسه بادی مدفون شده با توجه به مطاله گفته شده به ذكر سرگاشت آنها از زبان دقير ترين سند يعني قرآن ميپردازيم بعد از قوم نوی قوم ديگری از به جا ماندگان مؤمنان ايجاد شدند )اعراا م 18( كه دارای قدهای بلندی چون درختان خرما بودند )قمرم 21 الحاقهم 3( بسيار فربه و درشت هيکل و صاحه قدرت و قوی )شعراءم 131 ( دارای قدمت و ترقي در شهر نشيني و تمدن و شهرهای آباد زمين بارور و دارای باغات خرما و كشاورزی )شعراء 121( اين قوم پيوسته به نعمتهای الهي متنعم بودند در سرزمين حاصلخيز كه در آن زمان در سرزمينهای مجاور نظير نداشت زندگي ميكردند )فجرم 1 ( و عمرهای طوالني داشتند در زير زمين مخزنهای آب درست ميكردند به اميد آنكه جاودانه خواهند ماند قوم هود گرفتار سه خنلت نکوهيده بودند يکي انکار آيات الهي دوم نافرماني انبياءو سوم اطاعت كردن از جباران )عالمه طباطبايي 11 م 818 ( 1311: قوای بدني آنها به حدی بود كه مينويسند قطعههای بزرگ سنگ را از كوه ميكندند و به صورت ستون و پايه در زمين كار گاارده و روی آن ساختمان بنا ميكردند فاصلهی طبقاتي در ميان آنها فراوان ديده ميشد هر كس قدرت بيشتری داشت به زير دستان خود بيشتر ستم ميكرد تدريجا گناه بزرگي در ميان آنها پيدا شد و روی سابقهای كه از بت پرستان در خاطر داشتند به ساختن بتها و پرستش آنها دست زده و به جای اطاعت از خدا به اطاعت از بتها ودر واقع به اطاعت از خودشان پرداختند و به بزرگترين انحطام بشری گرايش پيدا كردند اينجا بود كه هود برانگيخته شد اين پيغمبر بزرگوار گاشته از ملکات عاليه نفساني و اخالا حميده انساني كه در وجود او بود از نظر حسه و نسه و زيبايي و جمال و آراستگي اندام نيز در ميان مردم زمان خود ممتاز بود با توجه به مضمون آيات قرآن )هودم 11-11 ( از سخناني كه ميان آن حضرت و قوم بت پرست و لجوج و سركش وی رد و بدل شده ميتوان فهميد كه تا چه حد برای ارشاد مردم گمراه حلم و بردباری به خرج داده و چه اندازه در برابر ناداني و جهل مردم صبر و تحمل داشته است كه نظيرش را جز در ميان پيامبران الهي نميتوان ديد اما آن مردم خيره سر بجای اطاعت از سخنان خيرخواهانه هود در پاسخ او گفتند»بر ما يکسان است چه ما را پند دهي و چه ندهي كه اين كار رفتار گاشتگان ما است«)شعراء 181-131 از لحن قرآن كريم بر ميآيد كه آنها در جاهای مرتفع و بلند بناهايي ميساختند بدون اينكه احتياجي به آن
11 مطالعات جغرافيايي مناطق خشك سال دوم شماره پنجم پاييز 1316 داشته باشند گويا صرفا برای فخر فروشي بر ديگران و يا تفريح آنها را ميساختند گويا اصال به فکر مرگ و مردن نبودند و باالخره در هر دو طرا شهوت و غضه از حد گارانيده بودند و زياده روی ميكردند چنانكه در برابر خطايي كه از كسي سر ميزد تا سر حد قتل او را اذيت ميكردند پس دچار خشکسالي شدند و چشمههايشان خشک شد و باران به مدت 3 سال يا 3 سال بر آنها نباريد ناچار به حفر چاههايي عمير شدند ولي باز هم آب كفايت آنها را نميكرد )بحراني 1811 ا: 223 سيوطي 1311 ش: 333( حضرت هود از اين موقعيت استفاده كرد تبليع دين را آغاز نمود و آنها چون اصرار هود را ديدند گفتند:»ای هود برای ما دليل روشن نياوردی و ما به خاطر گفتار تو از خدايان خود دست بر نميداريم«)هود 13( و باالخره شروع به تمسخر او كردند و از او خواستند عاابي را كه خداوند به آنها وعده داده بود را بفرستد پس خداوند برايشان عااب فرو فرستاد بادی كه خداوند در قرآن با چند خنوصيت آن را بيان ميكند بادی عقيم يعني نازا )ذاريات 81( يعني چيزی با خود نداشت و جز شر و عااب چيزی به همراه نياورد باد عاتيه يعني سركش و طاغي )حاقه م 1( باد صرصر يعني به شدت ميوزيد )حاقه م 1( ريح فيها عااب اليم )احقاا 28( بادی كه در آن عاابي دردنا است و اين جمله شايد جامع همه باشد آنها در آغاز عااب گمان ميكردند ابری است كه بيابانهايشان را سيراب ميكند و يکديگر را بشارت به باران ميدادند اما آن همان عاابي بود كه از روی تمسخر تعجيلش را از هود ميخواستند پس اين باد هفت شه و هشت روز وزيد )الحاقه م 3 ( و همه را به مجسمههای بي جان تبديل كرد بر طبر روايات استخوانها و ذخاير اموالشان و حتي ويرانههای بجا مانده نيز تدريجا در زير ريگهای بيابان احقاا و خا آنها باقي نيست )محالتي 1313 ص 31-11( ها مدفون گرديد و امروز اثری در روی زمين از با توجه به اينكه بقايای قوم عاد از زير چندين قشر اليه ماسه بيرون آورده شده به نظر ميرسد كه اين باد سركش هزاران تن ماسه را بر سر شهر ريخته و مردم را زنده به گور كرده است حفاریهای آنجام شده در ا ب ر در چنين منطقهای مؤيد آن است در مجلهی فرانسوی كامين ترس teress( )Ca-min گفته شده است كه ا ب ر در زير 12 متر ضخامت ماسه به دليل يک طوفان دفن شده بودند januavy-1993( )Ca-min teress, 0- علت ذكر نام احقاف در قرآن قبل از آنكه بيان كنيم چرا قرآن از سرزمين قوم عاد به نام احقاا نام برده الزم است اين مطله مورد بررسي قرار گيرد كه آيا نام احقاا در زماني كه قوم عاد بر آن سکونت داشتهاند بر اين سرزمين نهاده شده بود يا آنكه بعدها بر اين سرزمين اطالا گرديد از اين جهت الزم است اين بحث در دو قسمت ارائه شود 1-0- يافتههاي باستانشناسي و نظر آيات قرآن راجع به وضعيت اين منطقه در گذشته و امروز : در آغاز سال 1881 تيتر روزنامههای مشهور جهان اين بود»شهر عربي مفقود شدهی افسانهای پيدا شدآتالنتيک شن ا ب ر«آنچه باعث شد تا يافتههای باستانشناسي بيشتر جله توجه كند اين حقيقت بود كه در قرآن از اين شهر نام برده شده است مردم بسياری تا آن زمان فکر ميكردند داستان قوم عاد با توجه به اينكه در بسياری از كته تاريخي نامي از آن به ميان نيامده افسانهای بيش نيست و هرگز هم اثری از آثار آن پيدا نخواهد شد كشف اين شهر كنجکاوی و عالقه بسياری را برانگيخت نيکوالس كالپ باستانشناس آماتوری بود كه اين شهر افسانهای را كشف كرد ).1992 Ubar, )Thomas. MaughII. او روزی به كتابي برخورد ميكند به نام»عربيا فليکس«به معنای»عربستان خوشبخت«كه به توصيف سرزمينهای جنوب شبه جزيره عربستان ميپردازد اين منطقه شامل يمن و قسمت اعظم عمان است اين نام به علت مردماني بوده
11 كه در زمانهای قديم در اين منطقه زندگي ميكردند خوشبختي آنها به علت موقعيت استراتژيک منطقه استقرار آنها بود كار آنها تجارت ادويه و كندور بود كه در حد طال برای آنها ارزش داشت نويسنده اين كتاب اظهار ميدارد:»او آثار يک شهر قديمي را در آنجا پيدا كرده است كه نزد عرب بدوی به شهر ا ب ر معروا بوده است«كالپ كه نوشتههای اين محقر انگليسي را بررسي ميكرد متقاعد شد كه شهر گم شده كه در كتابها وصف آن آمده وجود دارد و بدون اتالا وقت تحقيقات خود را شروع كرد كالپ توانست نقشهای را از اين مکان تهيه كند كه توسط جغرافيدان يوناني منری به نام بطليموس در سال 211 ميالدی كشيده شده بود اين نقشه محل يک شهر قديمي را در اين منطقه نشان ميدهد كه راههايي به آن منتهي ميشد او توانست يک عکس ماهوارهای را از اين منطقه تهيه كند كه در اين عکس مسير حركت برخي كاروانها كه به سختي ديده ميشد قابل رتيت بود و با تطبير اين عکس با نقشه قديمي كه در دست داشت متوجه شد مسيرهای موجود در نقشه قديمي و عکس ماهوارهای با هم تطابر دارد و نهايتا مکان آن شهر افسانهای پيدا شد پس از مدت كوتاهي حفاریها آغاز شد آثار و بقايای شهر قديمي كم كم از زير شنها نمودار شد به همين جهت شهر گم شده»ا ب ر آتالنتيک شنها«نام گرفت شکل )8( و )1( محل شهر عاد به وسيله عکسهای گرفته توسط ماهواره پيدا شد محل تالقي خط سير كاروانها مشخص است كه به سمت ابر ميباشد
13 مطالعات جغرافيايي مناطق خشك سال دوم شماره پنجم پاييز 1316 آثار و بقايايي كه از دل خا بيرون آورده ميشد متعلر به قوم عاد و ستونهای ارم بود كه در قرآن نام آن آمده است در ميان ساختمانهای مشکوفه برجهايي پيدا شد كه قرآن به طور خاص از آنها نام برده است )فجرم 1-1( يکي از اعضای تيم تحقير كه عمليات اكتشاا را رهبری ميكرد دكتر زارينر بود كه اظهار ميدارد:»با توجه به اينكه گفته ميشود برجسته ترين مشخنه اين شهر»ا بر«وجود همين برجهاست و از طرفي نيز گفته ميشود كه ارم دارای برجها و باروهای ممتازی بوده است لاا همين خود قويترين دليل است كه مکان كشف شده شهر ارم باشد يعني شهر مردم عاد«قرآن مجيد محل سکونت آنها راسرزميني بسيار زيبا معرفي كرده و از باغها و چشمهسارهای محل سکونتشان ياد نموده است )شعرا 138 121( در سوره فجر ميفرمايد:»أ ل م ت ر ك ي ف ف ع ل ر ب ك ب عاد. إ ر م ذات ال ع ماد. ال ت ي ل م ي خ ل ق م ث ل ها ف ي ال ب الد«آيا نديدی پروردگار تو با قوم عاد چه كرد دارای امارتهای مرتفع آن قوم و قبيلهای كه مثل و مانند آنها را در شهرها آفريده نشده بود و تنريح ميكند كه خانههايشان را با ستونهای سنگي افراشته بودند و باز ميگويد:»أ ت ب ن ون ب ک ل ر يع آي ة ت ع ب ث ون. و ت ت خ ذ ون م صان ع ل ع ل ک م ت خ ل د ون.«)شعرا 121-128(»آيا در هر تپهای بنايي ميسازيد و در آن دست به بيهوده كاری ميزنيد و كاخهای استوار ميگيريد به اميد آنكه جاودانه بمانيد«و اين ميرساند كه در كوهستانهای مرتفع ميزيستهاند و باز ميگويد»أ م د ك م ب أ ن عام و ب ن ين. و ج ن ات و ع ي ون«)شعرا 133-138(»شما را به دادن دامها و پسرها مدد كرد و به دادن باغها و چشمهسارها«چنانچه امروز فردی به جنوب عربستان سفر كند يکي از مناظری كه غالبا با آن برخورد ميكند كويری گسترده است غاله مکانها به استثنای شهرها و يا مناطقي كه بعدا به جنگل تبديل شده با ماسه پوشيده است اين كويرها برای صدها و يا شايد هزاران سال است كه در اين مناطر وجود دارند در كتاب احسن التقاسيم آمده است»احقاا ناحيهای است كه در آنجا جز شنزار چيزی نديدم چنانكه خدا گويد: آن باد بر هرچه گارد آن را ميپوشاند تنها شهر آن حضرت موت است كه در ميان شنها است«)مقدسي 1311 عاديان بايد منطقهای بياباني و خشک باشد م 1 113( بنابراين از نام احقاا بر ميآيد كه سرزمين شکل )1( امروز محل زندگي قوم عاد تماما پوشيده از تپههای شني است
11 8-0- حل دو گزارش متناقض )صحراي شن يا شهري آباد(: براي اينكه بتوانيم اين دو گزارش را جمع كنيم ناگزير به ارائه نظراتي هستيم : الف( اين سری آيات به دو مرحله گوناگون از تاريخ قوم عاد و احتماال دو منطقه مختلف اشاره دارند همانگونه كه برخي از مفسران از تعبير»عادا االولي«استفاده كردهاند )ابنكثير 113( 1311: در برخي از روايات نيز تأييدی بر آن ذكر شده است )عسقالني 112: م 1 383( ب( مطالعات زمين شناسي و باستانشناسي نشان ميدهد كه بيابانهای جزيرة العرب در دورههای پيش از سرسبزی و اعتدال آب و هوايي برخوردار بوده و در دورهای خاص در اثر تغيير وضعيت جوی اين منطقه به شکل بيابان در آمده كه در اثرآن مهاجرتهای متعددی در اين سرزمين رخ داده است )المفنل: 1 م 281-181( در برخي روايات تفسيری نيز به اين اشاره شده كه محل سکونت عاديان در اثر خشم خداوند دچار تغيير و تحول زيست محيطي گرديده است )عسقالني 112: م 1 213( از توضيحات برخي مفسران )طوسي 1818 م 8 211 و طبرسي 1811: م 8 131( نيز بر ميآيد كه احقاا بيش از آنكه نامي برای سرزمين خاصي باشد بر عموم بيابانهای دارای تپههای شني اطالا ميگرديد ج( البته در اين باره برخي از پژوهشگران نظرات ديگری را نيز دادهاند كه ميتواند به عنوان راهحل ديگری برای اين تناقض به حساب آيد به اين صورت كه براساس گزارشهای متفاوت از محل سکونت عاد در واقع هر يک خطاب به گروه خاصي از آنان بوده باشد )معموری ج 2( چنانكه در آياتي از بنای آثار تمدني بزرگ و اماكني مرتفع برای سرگرمي و تفاخر نام برده شده است )شعراء 121( و اين در حالي است كه تعبير»اوديه«در آيهی 28 سوره احقاا نشان ميدهد كه آنان در دشتهای مسطحي ميزيستند كه احتماال در نزديک به كوهستان بوده است )فجر 1-8( و اين بناها را بر قله تپهها و كوههای اطراا ميساختند سرزمين يمن در جنوب و منطقه جسمي در شمال عربستآنكه تركيبي از دشت و كوه است با گزارش اين آيات مطابقت دارد همچنين آنان بناهای بزرگ ديگری ميساختند كه گويا نوعي قلعه و كاخ بوده است و آياتي نيز از سوره شعراء )121-131( نشاندهندهی اقتدار آنان در منطقهای به نسبت گسترده است انتشار آنان در چنين منطقهای در يمن تا شام دانسته شده است كه در برخي اخبار حکايت شده است )طبری 1811: م 1 218 و قرطبي 11 م 131 ( 1811: چه بسا گزارشهای متفاوت از محل سکونت آنها كه گاه كويری و خشک و گاه آباد و سرسبز و يا گاه مسطح و گاه كوهستاني معرفي شده نشان دهنده تنوع زيست محيطي مناطر تحت نفوذ آنها باشد برداشت نهايي: بنابراين برای حل اين مطله بهتر است از خود قرآن كمک گرفته شود با مطالعهی قرآن ميبينيم خداوند برای توصيف مکان زندگي اين قوم در آيات گوناگون تعابيری متفاوت دارد يک جا در آياتي از سورهی فجر )1-3( و بيان خنوصياتي مشابه در سوره شعراء )138-121( از شهری به نام»ارم«ياد ميكند كه طبر تنريح لغوييون معنای واژه»ارم«با همان خنوصيات بناهای ذكر شده در قرآن مطابقت دارد اما در جايي ديگر كه ميخواهد سرگاشت قوم هود را برای مشركان زمان پيامبر ياد كند بعد از اتفاقاتي كه در آن شهر افتاده از كلمه احقاا استفاده ميكند لاا اين نظررا بيشتر تقويت ميكند كه احقاا به مناطقي گفته ميشود كه بعدا به صورت ريگستان در آمده است ام ا همين شنزارها روزگاری سرزمينهای بسيار سرسبز و خرم و حاصلخيز بود كه بخش وسيعي از اين منطقه مطابر با آنچه كه در قرآن ذكر شده است كمتر از چند هزار سال پيش سرسبز بوده و چشمه داشتند و مردم آن از اين مواهه استفاده ميكردهاند بنابراين اين احتمال نيز وجود دارد كه قبل از اين اتفاا نيز اين تپههای ماسه بادی وجود داشتهاند اما اغله سرزمينهای آنها مناطر حاصلخيز و كوهستاني بوده كه شنزار بودن آن مورد توجه نبوده و پس از وقوع عااب چنين ريگستاني مورد توجه قرار گرفته است
18 مطالعات جغرافيايي مناطق خشك سال دوم شماره پنجم پاييز 1316 در اين باره مرحوم طبرسي روايتي را از علي بن يقطين )كه فردی موثر و جليل القدر ميباشد(نقل ميكند كه روزی مننور دواينقي دستور داد در جايي به نام»قنر العبادی«چاهي بکند و يقطين )پدر علي بن يقطين( را مأمور آنجام آن كرد يقطين به آنجا رفت و مدتها به كار حفر آن بود ولي آبي خارج نشد تا وقتي كه مننور از دنيا رفت و مهدی عباسي روی كار آمد يقطين جريان را به او گفت و مهدی عباسي دستور داد همچنان چاه مزبور را بکند تا به آب برسند يقطين اين كار را ادامه داد تا به سوراخي رسيدند كه بادی در آنجا ميوزيد سوراخ را به حدی گشاد كردند كه دو نفر انسان را با طناب بسته به داخل آن محوطه فرستادند پس از ساعتي طنابها را كشيدند و آنها را باال آوردند و چون از آنها پرسيدند چه چيزی ديدند گفتند مردان زنان خانهها ظروا و اثاثيههايي را مشاهده كرديم كه همگي به صورت مجسمه قرار داشت و آن مردان و زنان جمعي نشسته و گروهي خوابيده بودند برتنشان لباس بود و چون به آنها دست زديم جامهها به صورت خا در آمده و ميريخت موضوع را به مهدی اطالع دادند و او نيز نامهای نوشت و به مدينه فرستاد و از امام موسيبن جعفر خواست به بغداد برود و حضرت چون به بغداد رفت موضوع را گفتند موسي بن جعفر عليهالسالم گريست و فرمود:»اينان باقيماندگان قوم عاد هستند كه خدا بر آنها خشم گرفت و خانههايشان را بر سرشان فرو ريخت آنها اصحاب احقاا هستند مهدی پرسيد:»احقاا«چيست حضرت فرمود»ريگها )طبرسي م 2 118( ا بر كه همان شهر ارم يا هر مکان ديگری كه احتماال محل استقرار قوم عاد بوده است امروزه همان احقاا يا صحرای پوشيده از شن است كه ذكر و نام موقعيت آن در قرآن ما را به اين رهنمون ميكند كه بنگريد به آن منطقهای كه روزی در حدی آباد بوده است كه حتي طبر تناوير ماهوارهای كه از آن جا گرفته شده يک سيستم پهناور از كانالهای قديمي و سدها كه برای كشاورزی به كار گرفته شدند در آن وجود داشته كه تخمين زده ميشود 111 م 211 نفر از مردم شهرهايي كه با هم ارتبام داشتهاند ميتوانستند از طرير آن تغايه كنند chwaszcza1992( )Joachim عالوه بر آن مهمترين مدركي كه نشان ميدهد قوم عاد در اثر طوفان دفن شدند كلمه احقاا است كه قرآن برای اهميت دادن به مکان و منطقه عاد آن را به كار برده است )احقاا م 21( گفته شده احقاا در عربي به معني»تپههای ماسهای«است و اين ميتواند زمينهی منطقي قبول اين حقيقت را فراهم سازد كه آنها توسط طوفان ماسه دفن شدند موضوع مهم در بررسي بقاياو آثار دفن شده در زير ماسهها جدی گرفتن اناار و اخطار قرآن است كه ابتدا آن را به كافراني خطاب ميكند كه پيامبر را انکار كردند و از خداپرستي سرباز زدند و به آنها ميگويد: مردمي در همين جزيرة العرب در احقاا»در نزديکي شما بسيار بهتر و نيرومندتر از شما وجود داشتند كه امکاناتي به آنها داده بوديم كه به شما چنان امکاناتي را ندادهايم و آنچه را مسخره ميكردند به سرشان آمد بي گمان همه شهرهای پيرامون شما را هال كرد اميد كه برگرديد«)احقاا 21-23( پس به تمام انسانهايي كه در مکانها و زمانهای مختلف زندگي ميكنند ميفرمايد: در هر دوره و زماني كه باشيد و هر تکنولوژی و صنعت و ثروت و قدرتي كه در اختيار داشته باشيد اگر از روی جهل و ناداني و وسوسههای شيطاني بتهايي را به جای معبود حقيقي پرستش كنيد چه آن بتها اشياء بي جان و سنگ و چوب باشند و چه انسانهای ضعيفي كه مانند خودتان هستند سرنوشتي بهتر از آنها نخواهيد داشت نظير قوم هود ( كه حتي برای نزول باران در سالهای خشکسالي به خانه كعبه رجوع مي كردند كه دعا كنند اما در مقام عمل از دستورات خودشان اطاعت ميكردند و نسبت به هوای نفس خودشان تواضع داشتند و ساليان سال نسبت به هدايت گران خود بي اهميت بودند عليرغم گاشت هزاران سال و تغيير در مکانها روشها فناوریها تمدنها هنوز تغيير زيادی در ساختار اجتماعي و ماهيت رفتاری كافران صورت نگرفته است و بخش بسياری از جوامع موجود دچار فساد و انحراا هستند چه مانند قوم عاد بيپروا در برابر عدالت اجتماعي و چه مانند قوم لوم در انحرافات جنسي چه مانند قوم ارم در ناشکری كه همه
31 اينها عالئم مشخص و مهمي هستند و همواره بايد در نظر داشت كه اختالفات جوامع از حيث پيشرفتهای فناوری و توانائيهای علمي در اينجا اهميتي ندارند گاه همان بادهايي كه وسيله بشارت هستند مأموريت مرگ آفريني دارند و همان سرزميني كه باغها و كوهها و چشمهساران فراوان دارند به وسيله طوفانهای مخرب به شنزار و ريگزار تبديل ميشوند و مأموران حيات عامالن مرگ ميشوند پس آيا بين حوادث طبيعي و اراده خدا ارتباطي نيست و اين همان دليل عمده و اصلي ذكر نام احقاا در كالم خداوند متعال است كه هيچ حرفي و سخني را بيهوده بيان نمينمايد 0- نتيجه با توجه به اينكه قرآن كامل ت رين كتاب ب رای هدايت بش ر و س خنان ش بهت رين س خنان د ر راهنمايي انسانهاست و اينكه دانشمند واقعي كسي است كه نور علم و دانش تمام وجودش را به نور خدا و ايمان و تقوا روشن ساخته باشد و با توجه به اينكه علم جغرافيا با رشد اسالم به دليل نياز مسلمانان به آن بسيار گسترش پيدا كرد و ارتبام عميقي بين آن و قرآن وجود دارد در اين مقاله بر آن شديم تا گوشهای از اين ارتبام عمير را بيان نماييم پس به بيان اهميت جغرافيايي يکي از مناطقي كه تمدن بي نظيری داشت يعني احقاا روی آورديم و به منظور بيان اهميت اين منطقه ابتدا موقعيت جغرافيايي آن طبر معتبرترين اسناد تاريخي ذكر گرديد و سپس برای روشنتر شدن اين مطله نياز بود سرگاشت مردم اين سرزمين طبر نقل قرآن و بيان مفسرين و مورخين و باستانشناسان و تناوير ماهوارهای مطری گردد تا بتوانيم دريافت روشن تری از طريقه زندگي آنها داشته باشيم و باالخره در مرحله بعد نظراتي مطری شد كه به حل تناقض بين تعريف احقاا يعني صحرای شن )طبر معتبرترين تعاريف از اين نام( و نقلهای معتبری كه آن سرزمين را شهری آباد ميدانستند پرداخته شد و اين نظر نزديکتر به واقعيت مطری شد كه نام احقاا بعد از وقوع اتفاقاتي بر اين سرزمين نهاده شده است واين باعث توجه بيشتر به كلمه احقاا و آن سرزمين گرديده است با اين بيان روشن ميگردد كه خداوند نام احقاا را برای ما انسانها بيان كرده تا انسانها رابه ياد صحرای كوير و شنزار بيندازد و اين سؤال برای ما ايجاد شود كه مگر اين سرزمين چگونه بوده كه خداوند از نام احقاا برای عبرت گرفتن ما انسانها استفاده كرده است وقتي از طرير خود قرآن و آثار باستانشناسي و نقلهای تاريخي رجوع به ويژگيهای جغرافيايي سرزمين احقاا قبل از وقوع عااب ميكنيم متوجه ميشويم تفاوت اين دو منطقه بعد از هفت روز بسيار زياد گرديده و اين عاقبت مردمي است كه متکبرانه و مغرورانه در مقابل خداوند ميايستادند و به اطاعت او نميپرداختند
31 مطالعات جغرافيايي مناطق خشك سال دوم شماره پنجم پاييز 1316 9- فهرست منابع )1( )2( )3( )8( )1( )1( )3( )1( )8( )11( )11( )12( )13( )18( طبرسي احمد بن علي االحتجاج انتشارات دار نعمان طبرسي فضل بن حسن) 1811 ه ا( تفسير مجمع البيان مؤسسه االعلمي للمطبوعات بيروت طبری ابن جرير) 1811 ه ا( جامع البيان عن تأويل آيات القرآن انتشارات دارالفکر طوسي محمد بن حسن) 1818 ه ا( التبيان في تفسير القرآن مکته االعالم االسالمي عبدالباقي محمد فؤاد) 1313 ( المعجم المفهرس انتشارات نويد اسالم عرب محمد حسن) 1311 ( دانشنامه اماكن جغرافيايي قرآن مجيد انتشارات فرهنگ مکتوب تهران عسقالني ابن حجر) 112 ه ا( مقدمة فتح الباري شرح صحيح البخاري دارالمعرفة الطباعة بيروت لبنان عالمه طباطبايي سيد محمد حسين) 1311 ( تفسير الميزان ت محمد باقر موسوی همداني دفتر انتشارات اسالمي عالمه طباطبايي سيد محمد حسين) 1311 ( قرآن در اسالم انتشارات بوستان كتاب قم عماد زاده حسين) 1331 ( تاريخ انبياء از آدم تا خاتم انتشارات اسالم تهران ابن بطوطه )1813 ه ا( رحله ابن بطوطه اكاديميه المملکه المغربيه الفراهيدی الخليل) 1818 ه ا( كتاب العين انتشارات صدر القرطبي )1811 ه ا( تفسير القرطبي انتشارات دار احياء التراث محالتي سيدهاشم) 1313 ( قصص القرآن يا تاريخ انبياء انتشارات علميه اسالمي )11( معموری علي) 1318 ( دايرة المعارف قرآن كريم مركز فرهنگ و معارا قرآن )11( )13( )11( مقدسي ابوعبداهلل محمد بن احمد) 1311 ( احسن التقاسيم في معرفة االقاليم شركت مؤلفان و مترجمان تهران مکارم ناصر )1313( تفسير نمونه انتشارات قدس النحاس ابن جعفر( 1818 ه ا( معاني القرآن جامعة ام القری )18( نقيس احمد) 1313 ( خدمات مسلمانان به جغرافيا ت الهوتي بنياد پژوهشهای اسالمي )21( يحيي هارون) 1312 ( اقوام هالك شده ت مژگان دستوری شركت انتشارات كيهان تهران )21( يحيي هارون) 1311 ( هالك شدگان حسين صالح زاده انتشارات تراب )22( )23( )28( ابنكثير) 1812 ه ا( تفسير ابن كثير انتشارات دار المعرفه ابنكثير )1811 ه ا( قصص االنبياء المکتبة العنريه بيروت بحراني سيدهاشم) 1811 ه ا( البرهان في تفسير القرآن بنياد بعثت تهران )21( جواد علي) 1318 1831 م( المفصل في تاريخ العرب قبل االسالم دار العلم للماليين بيروت )21( )23( )21( خزائلي محمد) 1311 ( اعالم القرآن مؤسسه انتشارات امير كبير تهران دهخدا علي اكبر )1333( لغت نامه دهخدا مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران سيوطي جالل الدين) 1311 ( الدر المنثور دار المعرفه 30-Thomas H. MaughII.(1992), Ubar, Fabled Lost city, Found by LA Team, the LosAngeles Times, 5 February 31- Joachim chwaszcza, Yamen, 4p A press, 1992